چرا «کتامینتراپی» اینقدر ترند شده؟
نگاهی علمی به پشتپرده درمانی که بیشتر از تأثیرش، دربارهاش حرف میزنند.
🔹 مقدمه: تب جدید، درمان قدیم؟
در سالهای اخیر، نام «کتامین» مثل یک کلید جادویی در فضای روانشناسی بالینی و حتی روانکاوی پخش شده است.
تبلیغاتی با مضمون:
در رسانهها و کلینیکهای خصوصی به سرعت پخش میشوند.
اما چرا دنیای روانشناسی مدرن تا این حد مجذوب کتامینتراپی شده؟
آیا واقعاً با یک انقلاب علمی روبهرو هستیم، یا صرفاً با یک ترند پر سر و صدا؟
📈 دلایل ترند شدن کتامینتراپی در دنیا
۱. نیاز جهانی به درمان سریعتر افسردگی
در دنیایی که افسردگی رو به افزایش است و بسیاری از داروهای سنتی هفتهها زمان نیاز دارند تا اثر بگذارند، کتامین با خاصیت ضدافسردگیِ تقریباً فوری، توجه زیادی را جلب کرده است. این دارو میتواند در عرض چند ساعت تا چند روز اثر آرامشبخش یا ضدافسردگی ایجاد کند و همین سرعت، آن را به یک گزینهی وسوسهبرانگیز تبدیل کرده است.
۲. تبلیغات گسترده و فضاهای رسانهای جذاب
مراکز درمانی خصوصی، بهویژه در آمریکا و اروپا، از طریق تصاویر زیبا، موسیقی آرامشبخش، تجربهی شبه مدیتیشن، و وعدههای «تجربهی درمانی متفاوت»، افکار عمومی را هدف قرار دادهاند. ترند شدن در شبکههای اجتماعی و روایتهای فردی نیز نقش مهمی در گسترش این فضا داشته است.
۳. توجه علمی به درمانهای همراه با مواد سایکدلیک
در سالهای اخیر، بسیاری از محققان در حوزه علوم اعصاب و روان، به مطالعه تأثیر مواد روانگردان بر درمان اختلالات مقاوم پرداختهاند. مواد مخدری نظیر MDMA، LSD و کتامین، بهویژه در ترکیب با رواندرمانی، در برخی پژوهشها نتایج اولیه امیدوارکنندهای نشان دادهاند. همین توجه علمی نیز ترند شدن کتامینتراپی را تقویت کرده است.
۴. بحران سلامت روان پس از کرونا
افزایش افسردگی، اضطراب، PTSD و خستگی روانی در سالهای پس از همهگیری کرونا، باعث شد افراد به دنبال درمانهایی سریع، ساده و دردناکنباشند. کتامینتراپی، در ظاهر، پاسخ مناسبی برای این نیاز بود؛ هرچند در باطن، ماجرا پیچیدهتر است.
۵. جذابیت تجربههای گسست واقعیت و شبهرویا
جلسات کتامینتراپی اغلب با تجربههای تغییر سطح آگاهی همراه است؛ بیمار احساس میکند وارد دنیای ناخودآگاه خود شده یا از بدن جدا شده است. این حالتها که شبیه خواب یا مراقبهی عمیق هستند، میتوانند حس «تجربهای معجزهآسا» را ایجاد کنند، حتی اگر درمانی واقعی رخ نداده باشد.
⚠️ چرا باید با احتیاط به کتامینتراپی نگاه کرد؟
با وجود این جذابیتها، استفاده عمومی از کتامینتراپی نگرانیهای زیادی ایجاد کرده است:
اول، اثرات آن معمولاً کوتاهمدت و ناپایدار است. بسیاری از بیماران بعد از چند روز، دوباره دچار بازگشت علائم میشوند و نیاز به تکرار مداوم جلسات پیدا میکنند.
دوم، خطر وابستگی روانی وجود دارد. تجربهی گشودگی ذهنی و آرامش لحظهای میتواند باعث شود افراد بدون درک علت مشکلاتشان، صرفاً به دنبال تکرار تجربهی دارویی باشند.
سوم، در برخی بیماران، این درمان باعث تجربههای ناپایدار، توهم، گسست روانی موقت یا تشدید افکار منفی شده است؛ بهویژه اگر در فضای درمانی غیرحرفهای انجام شود.
چهارم، نبود استانداردهای مشخص و شفاف در بسیاری از کلینیکها، یکی از بزرگترین چالشهاست. از ارزیابیهای ناکافی گرفته تا عدم تخصص رواندرمانگرها، همه میتوانند منجر به آسیب روانی شوند.
پنجم، کتامینتراپی نمیتواند جایگزین درمانهای ریشهای و عمیق شود. مواجهه با تروما، بازسازی رابطه با خود، و کار بر تلههای شخصیتی، به فرآیند زمانبر و آگاهانه نیاز دارند؛ چیزی که با دارو بهتنهایی حاصل نمیشود.
🧠 از نگاه روانکاوی
در روانکاوی، هدف صرفاً تسکین نیست؛ هدف، شناخت ریشه رنجها و ساختن رابطهای سالم با ناخودآگاه است.
کتامین ممکن است در را به ناخودآگاه باز کند، اما اگر رواندرمانگر آگاه و روند درمانی در کار نباشد، آنچه بیمار با آن روبهرو میشود ممکن است نه شفا، بلکه سردرگمی بیشتر باشد.
موضع حرفهای دکتر المیرا علیجانی
دکتر المیرا علیجانی با تکیه بر سالها تجربه بالینی، و با رویکردی رواندرمانگرانه، عمیق و انسانمحور، بر این باورند که درمان مؤثر افسردگی، نیازمند فرآیندی تدریجی، مبتنی بر خودشناسی، رابطهی درمانی ایمن و گفتوگوی پایدار با ناخودآگاه است.
ایشان اذعان دارند که افسردگی یک بیماری فرسایشیست؛ با نشانههایی سنگین، گاه طاقتفرسا، و طولانیمدت. از همینرو، بسیاری از افراد، در اوج رنج، طبیعیست که به دنبال راهحلهایی با اثر سریع و ظاهراً کمدردتر باشند.
اما به تجربه دریافتهاند که روشهایی که صرفاً بر تغییرات شیمی مغز تمرکز دارند — بدون پایهای رواندرمانی و رابطهدرمانگر مراجع نمیتوانند ریشههای درونی و زخمیشدهی روان را ترمیم کنند.
درمان واقعی، فقط در مسیر مواجهه آگاهانه با درد، گفتوگوی راستین با خود، و بازسازی تدریجی امید رخ میدهد.
«شفا، با نگاه به درون آغاز میشود… نه با گسستن از آن.»
نتیجهگیری
کتامینتراپی، شاید در برخی موارد خاص و تحت نظارت دقیق، کمککننده باشد؛ اما گسترش غیرمحتاطانه و تجاری آن، میتواند بیماران را از مسیر درمان واقعی دور کند. در دنیایی که درمان بهسرعت تبدیل به برند میشود، بیشتر از همیشه باید به این جمله فکر کنیم: «درمان واقعی، فرآیندی است انسانی، نه شیمیایی.» در ادامه، منابع علمی و بهروز برای وبلاگ «چرا کتامینتراپی اینقدر ترند شده؟» آورده شده است؛ این منابع از ژورنالهای معتبر، سازمانهای بینالمللی و مقالات دانشگاهی هستند :
📚 منابع علمی معتبر
Efficacy of ketamine in treatment-resistant depression: a randomized controlled trial.
Biological Psychiatry, 75(10), 850–853.
https://doi.org/10.1016/j.biopsych.2013.10.006
A randomized trial of an N-methyl-D-aspartate antagonist in treatment-resistant major depression.
Archives of General Psychiatry, 63(8), 856–864.
https://jamanetwork.com/journals/jamapsychiatry/fullarticle/209884
Depression – Key Facts.
https://www.who.int/news-room/fact-sheets/detail/depression
Side-effects associated with ketamine use in depression: a systematic review.
Lancet Psychiatry, 5(1), 65–78.
https://doi.org/10.1016/S2215-0366(17)30272-9
A survey of the clinical, off-label use of ketamine for psychiatric disorders.
American Journal of Psychiatry, 174(1), 72–75.
https://doi.org/10.1176/appi.ajp.2016.16090988
Ketamine and the risk of addiction: clinical and neurobiological perspectives.
Frontiers in Psychiatry, 13, 830258.
https://doi.org/10.3389/fpsyt.2022.830258